به نام آن قادر
روز حماسه حضور نزدیک است ولی شاید هنوز دستهای برخی ازبرگه رای به اصلح خالیست
در دوسوی جریانهای غالب سیاسی هنوز عده ای حیران انتخابند شاید در جبهه اصلاحات این حیرانی کمتر باشد ولی در طیف علاقمندان به اصول به علت تعدد کاندیداها انتخاب اصلح کمی مشکل به نظر میرسد .
وجود ولایتی . قالیباف .حداد وجلیلی به عنوان نامزدهای طیف اصولگرایی انتخاب را برای اسلام گرایان اندکی سخت کرده هر چند امید می رود که شاید در مدت باقی مانده تا روز سرنوشت لیدرهای اصول گرا عاقلانه ودلسوزانه بتوانند برسر معرفی یک کاندیدای نهایی به اجماع برسند
اما چرا جریان اصولگرایی مردمی ، در انتخاب اصلح اندکی مردد به نظر میرسد؟!
در بررسی افکار لیدرهای اصولگرایان (یا دقیقتر بگویم "مدعیان اصول" چون معتقدم اصول گرایی واقعی با بصیرت وعقلانیت سیاسی برخاسته از کمال فهم دینی همراه است ) میشود نواقص بسیاری دید که خیز برداشتن جمع زیادی از این طیف برای نشستن برکرسی ریاست جمهوری در مرحله نخست نام نویسی خود نشانه ای از این نقص درایت است وبه علت پراکندگی تصمیم گیران و خودشیفتگی سیاسی در این جناح ونیزتاثیرفتنه گری فتنه جویان در اختلاف افکنی میان این طیف ، شاهدیم واقع نگری و دلسوزی حقیقی برای نظام در مدعیان اصول رنگ باخته است
برخی معتقدند ورود بی محابا و پر تعدد مدعیان اصول به عرصه انتخابات نشان از افول خرد جمعی اصولگرایان دارد که موقعیت سیاسی کشور را درست ارزیابی نکرده و با وحدت شکنی پر تعداد ظاهر شدند اگر چه شورای نگهبان صلاحیت بسیاری از آنان برای ریاست جمهوری محرز ندانست و کمترشدن تعداد داوطلبان این جناح شاید توانست اندکی آب رفته را به جوی برگرداند ! ولی بازهمین تعداد نامزدها می تواند شکست آراء اصول گرایان را به دنبال داشته باشد
میخواهم بی پیرایه بگویم مدعیان اصول به علت آنکه به دنبال نخود سیاه انحراف افتاده و تنها به عزل مرتضوی و ناکام گذاردن مشایی می اندیشیدند ازخطر جریان توطئه ای موذیانه و بر انداز غافل شدند
اصولگرا نمایان با تعرضات خود به دولت ، لگد مال کردن کارهای دولت نظام جمهوری اسلامی را از توفیقات خود پنداشتند و در هم کوبیدن هیبت احمدی نژاد را برای همراه کردن مردم با خود کافی دانستند و بدون هیچ برنامه ریزی و آینده نگری ناگهان خود را در میدان انتخابات دیدند و بدون تدبیر و درایت وارد این عرصه خطیر و بازهم سر مست باده غرور شکست احمدی نژاد و هاشمی در راند نخست شدند ولی غافل از آنکه حریف ابتدا خود را تضعیف شده جلوه داده و اکنون در میان اختلافات اساسی و غفلت مدعیان اصول به دنبال میدان داریست
در یک ارزیابی دقیق و به دور از خود شیفتگی میتوان دید مدعیان اصول در آستانه باختن کامل قافیه عرصه به اهالی فتنه هستند.
البته ناگفته نماند حماقتهای سیاسی طیف احمدی نژاد بدون تاثیردر تضعیف جناح موسوم به اصول گرا نبوده است
در مجموع میتوان گفت اوج اختلاف اصول گرایان در مناظرها حتی ساکتین فتنه را هم متعجب کرد!! و به نظر میرسد اجماع کردن بین کاندیداهای اصولگرا برای نامزدی واحد هر چند سخت به نظر میرسد ولی باتوجه به آشکار شدن توان رقیب برای دست یازی به کرسی ریاست جمهوری از میان دعواهای پوچ مدعیان اصول ،این وحدت ضروری است
شاید اگرمدعیان اصول با درایت و بصیرت حقیقی اصول گرایی وارد میدان رقابت میشدند واز میان داوطلبان متعددشان شخصیتی را که میتوانست اقبال عمومی بیشتری را جلب کند انتخاب می کردند که به نظر میرسد شایسته ترین فرد در میان آنها به لحاظ شناخت بیشتر مردم ازاو لنکرانی بود اکنون درماندگی این طیف شاید بسیار کمتر مینمودهر چند جلیلی همه شایستگیها را دارد ولی دربین اصول گرا نمایان به وی چندان رغبتی نیست......
